شهر بازی ستاره فارس و.......................
سلااااااااااام
یه روز که میشه فکرکنم ١٢/8/91 بود رفتیم ستاره باعموها و خاله ها بولینگ بازی کنیم.
خلاصه مثل اینکه بد نبود و به همه خوش میگذشت.بعد از بولینگ رفن یه بازیکه یه توپ و دو دستگیره داشت
که نمیدونم اسمش چی بود.
منم که دیدم داره سرم کلاه میره راه اوفتادم تو شهر بازی و همه چیز و چک کردم و بلاخره 2 بار سوار قطار شدم که ناگهان چشمم خوردبه یه چیزی بنام ماشین برقی و رفتم سراغش که منشیم من و گرفت و گفت باید نوبت بگیری و تو تنها که نمیشه سوار بشی.خلاصه تا نوبتم شد مثل اینکه 25 بار رفتم که برم تو که جلوم ومیگرفتن
خلاصه من وای رفتیم سوار شدیم(هر جا میرم ای هم میاد و مثل کنه میمونه)و کلی رانندگی کردم که اصلا" سخت نبود نمیدونم چرا بزرگترها اینقدر تصادف میکنن.و کلی فیلم هم گرفتیم
بعد رفتیم جاتوون خالی شام خوردیم توی قسمت غذا خوری ستاره
بوووووووووووسسسسسسسسسسسس
بغلللللللللللللللللللللللللل